فهرست مطالب

Journal of Kermanshah University of Medical Sciences
Volume:17 Issue: 2, 2013

  • تاریخ انتشار: 1392/03/08
  • تعداد عناوین: 9
|
  • مقالات پژوهشی
  • هدی تفضلی هرندی، صدیقه امیرعلی اکبری*، مریم افراخته، حمید علوی مجد، سهیلا نورایی صفحات 79-88
    زمینه

    باتوجه به شیوع بالای واژینوز باکتریال در زنان و مقاومت آن به داروهای شیمیایی، بررسی رژیم های درمانی جدید جهت بهبود کارآیی درمان های موجود ضروری به نظر می رسد. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثر مترونیدازول با ترکیب مترونیدازول و کپسول های پروبیوتیک در درمان واژینوز باکتریال طراحی گردید.

    روش ها

    این کارآزمایی بالینی تصادفی، در 80 زن مراجعه کننده به درمانگاه های زنان دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، در سال 1389 انجام شد. ابزارهای گردآوری داده ها شامل پرسشنامه، چک لیست مشاهدات، میکروسکوپ و کاغذ اندازه گیری pH بود. واژینوز باکتریال با معیارهای آمسل تشخیص داده شد. بیماران در یکی از دو گروه مترونیدازول خوراکی و یا ترکیب مترونیدازول و پروبیوتیک قرار گرفتند. معیارهای آمسل و شکایات بیماران قبل از درمان و 7-3 روز بعد از اتمام درمان ثبت شد. داده ها در این پژوهش با استفاده از آمار توصیفی استنباطی توسط نرم افزار SPSS 17 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

    یافته ها

    مترونیدازول و ترکیب مترونیدازول و پروبیوتیک در کاهش شکایات ترشحات واژن، بوی بد ترشحات، خارش و سوزش ادرار به طور یکسان عمل کردند. همچنین کلیه معیارهای آمسل قبل و بعد از درمان در دو گروه تاثیر یکسان داشته اند ولی اختلاف در پاسخ درمانی دو گروه درمانی معنادار شد و ترکیب مترونیدازول با پروبیوتیک به مراتب از کارآیی بهتری برخوردار بود (05/0 P<).

    نتیجه گیری

    درمان مکمل با گونه های پروبیوتیکی لاکتوباسیل، کارایی درمان واژینوز باکتریال را افزایش داد.

  • الهام شبیری، نسرین جلیلیان، منصور رضایی، سارا به آفرید صفحات 89-96
    زمینه
    با توجه به نسبت مستقیم تاخیر در تشخیص حاملگی خارج رحم و مرگ و میر ناشی از آن، بررسی حساسیت و ویژگی بالای سونوگرافی داپلر رنگی واژینال به عنوان روش تصویربرداری ارجح در تشخیص سریع تر و صحیح تر ضروری به نظر می رسد لذا این مطالعه به بررسی ارزش تشخیصی سونوگرافی داپلر رنگی واژینال در حاملگی خارج رحمی می پردازد.
    روش ها
    در این مطالعه مقطعی، بیماران مشکوک به حاملگی خارج رحمی که تحت جراحی قرار می گرفتند به مطالعه وارد شدند. بیماران توسط سونوگرافی داپلر ترانس واژینال بررسی شدند و تشخیص توسط جراح به عنوان استاندارد تشخیصی طلایی در نظر گرفته شد. شاخص های تست های تشخیصی محاسبه شد و منحنی ROC برای شاخص های کمی رسم شد.
    یافته ها
    سونوگرافی داپلر در تشخیص حاملگی خارج رحمی دارای حساسیت، ویژگی و ارزش اخباری مثبت و منفی به ترتیب برابر 1/97، 3/94، 4/94 و 97 درصد بود. وجود توده در تخمدان دارای حساسیت 100 ولی مثبت کاذب برابر 7/85 درصد بود. حساسیت و ویژگی علامت Leash برابر 6/28 و 100 درصد محاسبه گردید. مقدار تفاوت دو RI بالاتر از 095/0 به نفع حاملگی خارج رحمی بود که در این نقطه حساسیت و ویژگی به ترتیب 60 و 8/82 درصد به دست آمد.
    نتیجه گیری
    سونوگرافی داپلر ترانس واژینال در تشخیص حاملگی خارج رحمی دارای ارزش تشخیصی مناسبی است. استفاده از شاخص وجود توده در آدنکس با داشتن حساسیت بسیار بالا و سپس بررسی علامت Leash مثبت که دارای ویژگی بالایی است میتواند ترکیب تشخیصی بسیار خوبی باشد.
  • اصغر توفیقی، صابر ساعدموچشی صفحات 97-102
    زمینه
    رویکرد استفاده از مکمل های غذایی در به تاخیر انداختن خستگی ناشی از ورزش، همواره مورد توجه ورزشکاران و مربیان بوده است. هدف از پژوهش حاضر، مقایسه تاثیر دو نوع بارگیری کوتاه مدت و طولانی مدت مکمل بی کربنات سدیم به همراه فعالیت هوازی وامانده ساز بر شاخص های خستگی و عملکردی در مردان جوان فعال بود.
    روش ها
    10 مرد فعال به طور غیرتصادفی، انتخاب و در یک طرح تجربی طی دو مرحله بارگیری کوتاه مدت و طولانی مدت، مکمل بی کربنات را مصرف کردند. برای محاسبه لاکتات و CRP خون، نمونه های خونی در طول 4 مرحله در حالت ناشتایی، قبل از شروع تست ورزشی، پس از بارگیری کوتاه مدت و بلند مدت مکمل و بلافاصله پس از اجرای تست مربوط به هر مرحله بارگیری گرفته شد. آزمون ورزشی شامل تست بروس تعدیل شده GXT با شدت 75 درصد ضربان قلب بیشینه بود.
    یافته ها
    نتایج آماری نشان داد که مصرف بیکربنات در مدل بارگیری طولانی مدت به شکل معناداری از افزایش لاکتات خون جلوگیری می کند. همچنین این مدل بارگیری در مقایسه با نوع کوتاه مدت آن باعث افزایش مدت زمان انجام فعالیت (05/0P<) می شود. مصرف بی کربنات در هر دو مدل بارگیری بر میزان پروتئین حاد واکنشگر تاثیری نداشته است (05/0P>).
    نتیجه گیری
    به نظر می رسد بارگیری طولانی مدت بی کربنات سدیم با افزایش ظرفیت تامپونی بدن باعث افزایش به تاخیر انداختن زمان رسیدن به خستگی و طولانی تر شدن مدت زمان انجام فعالیت می شود.
  • محمدعلی اصلی نژاد، مهدی مشکی، محمدصادق علیمردانی ، جهانشیر توکلی زاده صفحات 103-112
    زمینه
    لغزش یکی از چالش های مهم در درمان وابستگی به مواد بوده که منجر به عود می گردد. هدف این پژوهش تعیین اثربخشی رفتار درمانی گروهی و گروه درمانی شناختی- رفتاری بر میزان لغزش و ماندگاری در درمان بیماران وابسته به مواد افیونی تحت درمان MMT بود.
    روش ها
    در یک طرح نیمه تجربی، از بین 108 نفر بیمار مرد مراجعه کننده به کلنیک دولتی درمان نگه دارنده با متادون شهرستان گناباد بر اساس ملاک های ورود به پژوهش 66 نفر انتخاب و به تصادف در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل قرار گرفتند. دو گروه آزمایش طی 12 جلسه یک ساعته هفتگی تحت درمان گروهی قرار گرفتند. گروه کنترل فقط مداخلات انفرادی روتین کلنیک را دریافت نمود. آزمودنی ها با شاخص مصرف مواد افیونی (OTI) و چک لیست میزان غیبت و لغزش، پیش از درمان، پس از درمان و پایان پیگیری 6 ماهه ارزیابی شدند. داده ها با آزمون های تحلیل واریانس یک طرفه، t و خی دو تحلیل شد.
    یافته ها
    هر دو رویکرد رفتار درمانی گروهی و گروه درمانی شناختی-رفتاری نسبت به مداخلات انفرادی روتین در کاهش میزان لغزش در مرحله پس از درمان (0001/0=P)، پس از 6 ماه پیگیری (001/0=P) و ماندگاری در درمان (0001/0=P)، موثرتر بود. همچنین گروه درمانی شناختی- رفتاری در مقایسه با رفتار درمانی گروهی در کاهش میزان لغزش (04/0=P) و ماندگاری در درمان به طور معناداری تاثیر بیشتری داشت (015/0=P).
    نتیجه گیری
    به منظور اثربخشی بیشتر درمان MMT، همراه بودن آن با گروه درمانی شناختی رفتاری توصیه می شود.
  • احمد محمدی، مهناز طالبی، ناصر حوایی صفحات 113-120
    زمینه
    فعالیت های دوطرفه از روش های جدیدی است که در توانبخشی بیماران مبتلا به همی پلژی مطرح شده است. ولی در خصوص میزان کارایی آن اختلاف نظرهای فراوان و متناقضی وجود دارد. این مطالعه با هدف مقایسه اثر این تمرینات با تمرینات یکطرفه، که به صورت استاندارد و روتین در توانبخشی این بیماران کاربرد دارد، بر عملکرد حرکتی اندام فوقانی بیماران همی پلژی انجام گرفت.
    روش ها
    در کارآزمایی بالینی حاضر، تعداد 23 فرد مبتلا به همی پلژی به روش در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه تمرینات یکطرفه (12 نفر) و دوطرفه (11 نفر) قرار گرفتند. دوره مداخله درمانی، 8 هفته و هر هفته 3 جلسه 1 ساعته بود. مداخله درمانی شامل 10 تمرین طراحی شده بر اساس دوره های بهبود عملکرد در رویکرد برانستروم بود که براساس فعالیت های روزمره زندگی بیماران طراحی گردید. شرکت کنندگان قبل و بعد از دریافت مداخلات، توسط آزمون حرکتی فول-میر (FMUMFA) مورد ارزیابی قرار گرفتند.
    یافته ها
    تمرینات یکطرفه و دوطرفه در بهبود عملکرد اندام فوقانی بیماران همی پلژی موثر هستند) 001/0P=)، اما اختلاف معناداری بین دو گروه در بهبود عملکرد اندام فوقانی مشاهده نگردید)231/0P=).
    نتیجه گیری
    با وجود تاثیر مثبت هر دو نوع تمرین در بهبود عملکرد اندام فوقانی افراد همی پلژیک، تمرینات دوطرفه تاثیر بیشتری در مقایسه با تمرینات یکطرفه ندارد
  • فریده باستانی، فرزانه گل آقایی، منصوره اشقلی فراهانی صفحات 121-130
    زمینه
    با وجود دانش کافی درباره تاثیر آموزش بیمار، این عملکردتاکنون درموقعیت های بیمارستانی نهادینه نشده است. به منظور استقرار پایدار آموزش بیمار در مراقبت بالینی، یک اقدام پژوهی طی سال های 90-1389 در یک بیمارستان دانشگاهی در شهر اراک صورت گرفت. این مقاله بخشی از تجربیات و دانش حاصل از چرخه دوم این اقدام پژوهی شامل مراحل عمل و بازاندیشی بر عمل را به اشتراک می گذارد.
    روش ها
    این مطالعه با روش باهم- پژوهی به عنوان شکلی از اقدام پژوهی صورت گرفت و درآن یک سرپرستار، ده پرستار بخش و یک عضو هیئت علمی پرستاری در جهت تغییر عملکرد آموزش به بیمار/خانواده در بخش مشارکت داشتند. در مرحله عمل، آموزش شفاهی و کتبی بیماران و خانواده ها در طی دوران بستری و ترخیص صورت گرفت. در مرحله بازاندیشی، اقدامات انجام شده به روش بحث گروهی متمرکز مورد نقد قرار گرفت. تحلیل محتوای کیفی به منظور تجزیه و تحلیل داده ها به کار گرفته شد.
    یافته ها
    یافته ها نشان داد که در دوره اقدام پژوهی حرکت به سوی نهادینه شدن آموزش بیمار در مراقبت بالینی آغاز شده است. یادگیری پرستاران در عمل، رهبری سرپرستار، دریافت بازخوردهای تقویت کننده و بهبود ارتباط با بیماران بر موفقیت آمیز بودن فرایند تغییر دلالت داشت. محدودیت های محیط عملکرد، حمایت نشدن از سوی مدیران پرستاری و نیاز به کسب خبرگی در آموزش دادن به عنوان چالش های تداوم تغییر، پیش روی شرکت کنندگان قرار داشت.
    نتیجه گیری
    مشارکت جمعی پرستاران، شروع حرکت به سوی تغییر عملکرد آموزش بیمار را میسر ساخت. تداوم آموزش بیمار در بالین به غلبه بر چالش های مرتبط با حمایت ناکافی از سوی مدیران پرستاری و محدودیت های محیطی نیاز دارد.
  • بهروز بهروز، مهران فرهادی، حبیب الله خزایی، حسینعلی مهرابی صفحات 131-141
    زمینه
    پژوهش ها بیشتر به عوامل شخصیتی مرتبط با بیماری های مزمنی که در مقابل تغییر مقاوم اند پرداخته اند. در این راستا ضروری است بر عواملی که قابلیت تغییر بیشتری دارند، تمرکز شود. هدف این پژوهش بررسی ابعاد شخصیتی و سبک های حل مساله در بیماران کرونری قلب، کمردرد مزمن و افراد سالم بود.
    روش ها
    در یک طرح علی- مقایسه ای 150 نفر (50 بیمار کرونری قلب (CHD)، 50 فرد مبتلا به کمردرد مزمن ((CLBP و 50 فرد سالم) به صورت در دسترس از میان مراجعه کنندگان به مرکز آموزشی- درمانی امام رضا (ع) کرمانشاه انتخاب شدند. ابتلا به CLBP و CHD، توسط پزشک معالج تشخیص داده شد. نمونه سالم از ملاقات کنندگان بیماران و کارکنان بیمارستان انتخاب و پرسشنامه های حل مساله، ابعاد شخصیت و شدت درد روی آنان اجرا شد.
    یافته ها
    ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل کوواریانس نشان داد ابعاد شخصیتی نورزگرایی و پسیکوزگرایی با سبک های حل مساله سالم (خلاقانه، اعتماد و گرایش) همبستگی منفی و با سبک های ناسالم (اجتنابی، درماندگی و کنترل) رابطه مثبت داشتند. نورزگرایی و پسیکوزگرایی مبتلایان به CHD و CLBP بیش از افراد سالم و برونگرایی آنان کم تر از افراد سالم بود. مبتلایان به CHD و CLBP بیش از افراد سالم از سبک های ناسالم حل مساله و کم تر از افراد سالم از سبک های سالم حل مساله استفاده می کردند.
    نتیجه گیری
    علاوه بر شخصیت، عوامل روانشناختی و رفتاری که با سهولت بیشتری تغییر می یابند، نیز با CHD و CLBP رابطه دارند و می توان با تغییر این سبک ها به کاهش مشکلات این افراد کمک کرد.
  • گزارش کوتاه
  • فرشته محبی، فرانک جعفری، منصور رضایی صفحات 142-145
    هدف پژوهش حاضر بررسی شیوع اختلالات خوردن در دانشجویان دختر ساکن خوابگاه های دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه بود. در این مطالعه مقطعی 578 نفر از دانشجویان به روش تصادفی طبقه ای انتخاب شدند.
    بر اساس پرسشنامه تشخیصی اختلالات خوردن، 2/0 درصد دانشجویان به بی اشتهایی عصبی و 4/2 درصد به اختلال خوردن تصریح نشده مبتلا بودند ولی هیچ موردی از پراشتهایی عصبی دیده نشد. بی اشتهایی عصبی و اختلال خوردن تصریح نشده، ارتباط آماری معناداری با شاخص توده بدنی داشتند (035/0P= و 009/0P=).
  • نامه به سردبیر
  • مهوش رنجبر، شیرین ایرانفر، فرید نجفی، فیض الله فروغی صفحات 146-147
    سردبیر محترمسالانه در دنیا 50 میلیون سقط القایی انجام می شود که حدود 30 میلیون در کشورهای در حال توسعه است و بیشتر از90 درصد آن غیربهداشتی انجام می شود (1). در ایران به دلیل این که سقط جرم و منع قانونی دارد کسب اطلاعات در این مورد امری دشوار است. براساس آمار تخمینی ارایه شده توسط وزارت بهداشت، سالانه 80 هزار سقط در ایران صورت می گیرد. هرچند هیچ گونه گزارش دقیقی از میزان مرگ و میر و بیماری های ناشی از سقط های غیربهداشتی موجود نیست ولی شواهد، قرائن و آمارهای غیرمستند از میزان بالای مرگ و میر مادران و بیمارهای ناشی از سقط غیر بهداشتی گزارش می دهند (2). از آن جایی که در کشور ما انجام سقط به انتخاب مادر جز در مواردی که بارداری، حیات مادر یا جنین را با خطر مواجه کند، غیرقانونی محسوب می شود و انجام سقط در شرایط مخفیانه و غیرقانونی نیز همواره با پیامدهای متفاوتی ارتباط پیدا می کند، اهمیت شناخت جنبه های متفاوت سقط غیرقانونی و عوامل موثر بر آن بر هیچ فردی پوشیده نیست. این پژوهش با هدف بررسی نگرش زنان مراجعه کننده به مراکز بهداشتی تحت پوشش مرکز تحقیقات توسعه اجتماعی و ارتقاء سلامت شهر کرمانشاه نسبت به سقط القایی در سال 1389 انجام شد.
    این مطالعه از نوع توصیفی- تحلیلی بوده و بر روی 400 زن در سن باروری مراجعه کننده به مرکز بهداشتی درمانی تحت پوشش مرکز تحقیقات توسعه اجتماعی دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه انجام شد. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه نگرش سنجی محقق ساخته ای بود که با استفاده از یک مطالعه مقدماتی تعیین روایی و پایایی شده بود.
    یافته ها نشان داد سن افراد تحت مطالعه 3/31±66/12 سال است. 3/31 درصد نمونه ها دارای تحصیلات دانشگاهی، 2/61 درصد خانه دار و 2/52 درصد کرد بودند. 3/22 و 3/18 درصد از زنان به ترتیب نگرش منفی و مثبت و بقیه نگرش خنثی نسبت به سقط القایی داشتند (5/59%). بین نگرش، شغل و تحصیلات زنان، رابطه دار معنادار آماری وجود داشت. نگرش زنان نسبت به سقط القایی بر حسب تعداد سقط آن ها معنادار است به طوری که با افزایش تعداد سقط، نگرش مثبت تر به انجام سقط داشته اند.
    در تحقیقات مختلف، دلایل گوناگونی برای انجام سقط عمدی مثل کافی بودن تعداد فرزندان، مشکلات مالی، آماده نبودن برای نگه داری از فرزند، نگرانی از سلامت مادر یا جنین و ناهمخوانی داشتن فرزند با ادامه تحصیل یا شغل عنوان شده است (3). نتایج مطالعه حاضر نشان داد با وجود آن که عمده زنان نسبت به سقط جنین القایی نگرش خنثی داشته اند، اما درصد بالایی از زنان مورد مطالعه در مورد حاملگی همراه با بیماری یا نقص جنین (6/80%) و در مورد حاملگی پرخطر برای مادر (8/77%) برای مادر، موافق انجام سقط جنین القایی بوده اند. با توجه به این که بیشترین نگرش زنان نسبت به سقط جنین القایی نگرش خنثی بوده و از آن جایی که یکی از تهدیدهای اساسی در رابطه با سلامت و رفاه زنان سراسر دنیا سقط عمدی و به ویژه سقط های غیربهداشتی است، برنامه ریزی جهت آموزش و آگاهی افراد، برای جلوگیری از رفتارهای نامتناسب، می تواند بسیار کارآمد باشد.
|
  • Hoda Tafazzoli Harandi, Seddigheh Amir Ali Akbari, Maryam Afrakhteh, Hamid Alavi Majd, Soheila Nouraie Pages 79-88
    Background

    Due to high occurrence of Bacterial Vaginosis among women and its resistance to drug we need a new treatment regimen for improving the efficacy of present treatments. The objective of this study was to investigate the comparison between Metronidazole and the combination of metronidazole and probiotic on the treatment of bacterial vaginosis.

    Methods

    This clinical-experimental study was done on eighty women referred to clinics of Shahid Beheshti University of Medical Sciences in 2011. The data gathered via using observation check list، microscope، and PH paper. Bacterial vaginosis diagnosed by Amsel criteria. The patients were divided into two groups of metronidazole and the combination of metronidazole and probiotic. Amsel criteria and patients’ complaints before treatment and 3-7 days after treatment were recorded. Data were analyzed employing inferential statistics by SPSS 17.

    Results

    Metronidazole and the combination of metronidazole and probiotic had an equal effect on the decreasing vaginal discharge، mal odour، vaginal pruritis and dysuria. All Amsel criteria have an equal effect in both groups before and after treatment too، but the difference between both groups was statistically significant with regard to treatment response and the combination of metronidazole and probiotic had a better efficiency (P<0. 05). According to the study significant reduction in Amsel criteria and complaints was observed in both groups (P<0. 001).

    Conclusion

    The study shows that supplementary treatment combining probiotic improve the efficacy BV therapy (P<0. 05).

  • Elham Shobairi, Nasrin Jalilian, Mansour Rezaie, Sara Behafarid Pages 89-96
    Background
    As delay in diagnosis of ectopic pregnancy is directly associated with increasing mortality، it studying the high sensitivity and specificity of transvaginal color doppler sonography as the most preferred imaging method with the most accurate and rapid diagnosis results seems to be necessary. Therefore، this study aims to evaluate the diagnostic value of transvaginal color doppler sonography in ectopic pregnancies.
    Methods
    In this cross-sectional study، patients with suspected ectopic pregnancy who had undergone surgery were enrolled in the study. Patients were evaluated by transvaginal color doppler sonography diagnosis; surgery was considered as the gold standard for diagnosis. Diagnostic test indicators were calculated and the ROC curve was plotted for quantitative indicators.
    Results
    The diagnosis of ectopic pregnancy doppler sonography had sensitivity، specificity، and positive and negative predictive values equal to 97. 1%، 94. 3%، 94. 4% and 97%، respectively. For ovarian mass cases the sensitivity was 100% but it was 85. 7% in false positive cases. The sensitivity and specificity of Leash sign were calculated as 28. 6% and 100% respectively. The difference between two RI values ​​higher than 0. 095 was in favor of ectopic pregnancy; in that point the sensitivity and specificity were 60% and 82. 8% respectively.
    Conclusion
    Transvaginal doppler sonography has high diagnostic value in diagnosis of ec-pic pregnancy. Using adnexal mass، which has a high sensitivity، and then studying a positive Leach sign، which has a high specificity، could be a very efficient diagnosis composition.
  • Asghar Tofighi, Saber Saedmocheshi Pages 97-102
    Background
    Supplementation usage approach and its effect on fatigue retarding had been focused on by athletes and coaches. The aim of this study was to compare the effect of two acute and chronic loading of sodium bicarbonate supplement on Lactate and Inflammatory indices after exhaustive aerobic activity in active men.
    Methods
    10 active men were selected and assigned to experimental group. The participants consumed the supplement in two forms of acute and chronic loading of sodium bicarbonate. To determine the amount of lactate and blood CRP، blood samples were taken in four stages of prior to exercise test and after two form of supplement usage and also immediately after both exercise test. Modified BRUCE moderate-intensity test were done up to 75% of maximum heart rate as exercise test.
    Results
    The results showed that the consumption of bicarbonate in the form of chronic loading inhibited blood lactate accumulation significantly. Also in comparison with acute model، chronic loading of sodium bicarbonate increased the duration of activity (P<0. 05). The consumption of bicarbonate in the form of two loading models had no significant effect on C-reactive protein (P>0. 05).
    Conclusion
    It seems that chronic loading of sodium bicarbonate due to improvement of buffering capacity increases retarding of fatigue period and lengthens the time of activity.
  • Mohammad Ali Aslinejhad, Mahdi Moshki, Mohammad Sadegh Alimardani, Jahanshir Tavakolizadeh Pages 103-112
    Background
    Laps is one of the challenges in the treatment of opioid dependency that cause relapse. The purpose of this study was to determine the effectiveness of behavioral group therapy and cognitive-behavioral group therapy on the laps rate and persistence in the treatment of patients with opioid dependency under the treatment of MMT.
    Methods
    In a quasi-experimental study، 66 patients were selected from 108 male patients referred to the governmental clinic methadone maintenance treatment in Gonabad City. The patients were put into two experimental groups and one control group randomly based on research entry criteria. Two experimental groups were under group treatment during 12 one-hour sessions weekly. Control group received only usual individual interventions of clinic. The subjects were evaluated by opioid consumption index (OTI)، laps rate and absence checklist، before and after treatment and after the ending 6-month follow up. Data were analyzed employing statistical methods of t-test، one-way ANOVA and Chi-square test.
    Results
    Both behavioral group therapy and cognitive-behavioral group therapy approach compared with usual individual interventions were more effective in reducing laps rate after the treatment (P=0. 0001)، after 6 months of follow-up (p=0. 001)، and persistence in treatment (P=0. 0001). Also، cognitive-behavioral group therapy compared with behavioral group therapy was significantly more effective in reducing laps rate (P=0. 04)، and persistence in treatment (P=0. 015).
    Conclusion
    Considering more effectiveness of MMT treatment، its association with cognitive behavioral group therapy is recommended.
  • Ahmad Mohammadi, Mahnaz Talebi, Naser Havaei Pages 113-120
    Background
    Bilateral activities are novel methods which are used for refreshing hemiplegic patients. But there are a lot of controversies regarding their efficiency. The aim of this study is to compare the effects of unilateral with bilateral arm training on upper arm function in patients with hemiplegic disorders.
    Methods
    In a clinical trial 23 hemiplegic patients were selected for the study using available sampling procedure. Then they were divided into two groups of unilateral (12) and bilateral (11) employing random assignment. The treatment included 8 weeks and each week consisted of three one-hour sessions. It also included 10 designed exercises based on function improvement periods in Brunnstrom´s stages of function recovery which were designed according to day life of patient. Patients were assessed using (FMUMFA) pre and post intervention test.
    Results
    Both groups had significant improvements on the upper limb function (p=0. 001، p<0. 05)، but no significant differences were found in improvement of the upper limb functions between unilateral and bilateral training groups.
    Conclusion
    Although both unilateral and bilateral movement training interventions were effective in upper limb function، bilateral training had no more effective function compared with unilateral training.
  • Farzaneh Golaghaie, Farideh Bastani, Mansoureh A. Farahani Pages 121-130
    Background
    Despite the great body of knowledge on the effects of patient education، it has not been institutionalized in hospital settings. A collective effort was implemented to establish sustainable patient education in the clinical care of neurosurgical patients in a university hospital in Arak through an action research in 2011-2012. This article shares a part of experiences and knowledge obtained from the second cycle of the action research including action and reflection phases.
    Methods
    The study was conducted using cooperative inquiry as a form of action research study. A head nurse، ten staff nurses and a nursing faculty member participated in changing patient/family education practice in the ward. In action phase، oral and written education was presented to patients during the hospitalization، and while discharging from the unit. In reflection phase، the activities were critically reflected using focus group discussions. Qualitative content analysis was recruited to analyze the data.
    Results
    The results showed that moving towards sustainable patient education has started in the ward. Learning in action، the head nurse leadership، receiving reinforcing feedbacks، and improving nurse-patient relationship indicated the success of the change process. However، lack of support on the part of nursing administrators، constraints in practice environment، and the need to become expert in teaching were encountered as challenges ahead.
    Conclusion
    The collective participation of the nurses made moving towards sustainable patient education possible. The continuity of the educational practice needs overcoming challenges related to insufficient support on behalf of the nursing administrators as well as environmental constraints.
  • Behrouz Behrouz, Mehran Farhadi, Habibollah Khazaie, Hossein Ali Mehrabi Pages 131-141
    Background
    Research has mainly focused on personality factors related to chronic illness that are resistant against change. Therefore، we need to work on the factors that can be changed. The aim of this study was to investigate personality dimensions and problem-solving styles in people with coronary heart disease، chronic low back pain، and healthy people.
    Methods
    In a causal-comparative design، 150 CHD patients، chronic low back pain sufferers، and healthy people (50 for each group) were conveniently selected in Imam Reza Hospital of Kermanshah. CHD and CLBP were diagnosed by the physician. Healthy people were hospital workers and family members of patient. Then they completed the Personality dimensions and problem-solving styles Questionnaires.
    Results
    Pearson correlation and covariance analysis indicated that: a) personality dimensions of neuroticism and psychoticism were positively correlated with unhealthy problem-solving styles (avoidant، helpless، and control) and were negatively correlated with healthy problem-solving styles (creative، confidence، and tendency)، b) neuroticism and psychoticism were higher in CHD Patients and CLBP sufferers، but extroversion was lower in CHD patients and CLBP، than in healthy people. CHD Patients and CLBP sufferers had more scores on unhealthy problem solving styles and lower than healthy people used healthy styles.
    Conclusion
    In addition to personality، cognitive behavioral factors which are more changeable than personality factors are correlated with CHD، CLPB and may be changed to help these patients.
  • Fereshte Mohebi, Faranak Jafari, Mansour Rezaei Pages 142-145
    This research was designed to investigate the eating disorders among the female students residing in the dormitory of Kermanshah University of Medical Sciences. In this cross sectional research، 578 of female students residing in the dormitory of Kermanshah University of Medical Sciences were chosen by stratified random sampling. Based on the eating disorders diagnosis scale، (0. 2%) of the participants suffered from anorexia nervosa، and (2. 4%) of them suffered from non-specified eating disorder. No case was found to suffer from Bulimia nervosa. Anorexia nervosa and non-specified eating disorder had a significant relationship with BMI (P=0. 009، P=0. 035).